کبد
شاید پرخونترین عضو بدن انسان باشد. چربیها، مواد شیمیایی مختلف، مست
کنندهها و غیره با صدها عمل بیوشیمیایی بغرنج توسط کبد تغییر شکل یافته و
به مواد قابل استفاده تبدیل میشوند.
کبد سالم یک جریان آرام انرژی را به تمام بدن اعم از اعضاء و روان منتقل میکند.
وقتی کبد هار، مونیزه باشد، دسترسی و فشار روحی وجود ندارد، اینها افرادی آرام هستند.
قضاوتهای آنها دقیق، مصمم و تأثیرگذار میباشند.
وقتی
کبد دچار انسداد نسبی و یا اختلال انرژی و یا حرارت بالا باشد جریان انرژی
در کبد و در کل بدن دچار اختلال و بازایستایی شده و در نتیجه مشکلات
فراوان فیزیکال Physical و عاطفی Emotional ایجاد میکند.
1- گرفتاریهای عاطفی دیس هارمونی کبد به شرح زیر
است: عصبانیت، بیصبری، عجز، ناکامی، رنجش، دلخوری، خشونت، حالتهای
تهاجمی (چهرهی وحشی)، به هم ریختن حد و مرزها، نخوت، تکبر، لجبازی، یک
دندگی و یک شخصیت انفجاری است و اگر این حالتها فرصت لازم ظهور و بروز
نداشته باشند. ممکن است افسردگی ایجاد شود.
2- فیزیکال بسیاری از اوقات افزایش انرژی کبدی
وجود دارد (غلبه(excess و شایعترین آن زمانی است که غذاهای زیاد خورده
میشود به خصوص اگر چرب باشد که در این حالت کبد متورم شده و گردش ملایم
انرژی از کبد به سایر اعضاء متوقف میشود و رکود انرژی حاصله نمیگذارد
انرژی در بدن توزیع میگردد از آنجا که کی یا چی (جریان انرژی) راهنمای
عبور انرژی و غذا است زمانی که کبد متورم میشود فزونی انرژی در بعضی از
قسمتهای بدن ایجاد شده و جریان کی مختل میشود.
زمانی که کبد دچار
رکود میشود حالت سوزش در گلو احساس میشود هر چند به رغم فیزیکی خاص را
نتوان دید در معاینات مشاهده کرد. در هنگام بروز گواتر، کونژسیون کبد باید
مطرح شود که البته در این حالت سینهها و شکم هم ممکن است دچار اتساع
گردیده و پستانها بزرگ شوند. پف کردگی گردن، کشالهی ران و قسمتهای
لاترال رانها هم ممکن است دیده شود. تومورها و رشد غدد سرطانی را نیز می
توان به کبد مرتبط دانست.
کبد به تمام تاندونها و چشم فرمانروایی میکند زمانی
که انرژی کی و جریان مایع در بدن ناکافی باشد تاندونها حالت رطوبت و
ارتجاعی خود را از دست میدهند و به راحتی پاره میشوند و یا به علت تورم
انقباضات غیرعادی در عضلات ایجاد کرده و سبب ضعف آن ها میشود و در نتیجه
سختی و غیرقابل انعطاف بودن را سبب میشود.
چشمها متورم میشود، تمرکز
دید ممکن است دچار اختلال شود، از آنجا که مریدین کبد ممکن است روی
بافتهای اطراف چشم اثر بگذارد لذا چشمها میتوانند کاملاً تحت تأثیرات
کبد قرار بگیرند.
کاتاراکت، گلوکوم، شب کوری، نزدیک بینی، دوربینی، پارگی پردهها و سایر مسایل غیرعادی چشم انعکاس دهندهی گرفتاریهای کبد است.
بسیاری از درمانگران اختلالات بینایی در غرب
پیشنهاد میکنند که یک متد درمانی میتواند برنامههای غذایی گیاهی باشد.
غربیها روی گیاهان تازه و جوانهها تأکید دارند. خوردن مقادیر متوسطی غذا و
پرهیز از خوردن آخرین وعدهی غذایی کمک شایانی به کبد و کیسهی صفرا
میکند زیرا فرصت کافی برایRegeneration کبد به ویژه در ساعات اوج انرژی
کبد دارد (اوج انرژی از ساعت 1 تا 3 صبح میباشد) از نظر ما کی غذای خام
قادر است جریان راکد انرژی کبد را برطرف کند.
B.complex و اسید فولیک
نقشی ارزنده در برابر عامل حرارتی کبد است و در سبزیها، برگهای سبز و
جوانهها بافت میشود. کبد خون را تصفیه و ذخیره میکند و در زمان مناسب
مقادیر لازم خون را وارد سیرکولاسیون میکند. اگر کبد دچار رکود باشد این
عمل تصفیه نیز دچار اختلال میشود و منجر به ایجاد توکسین در پوست میگردد.
خون تصفیه نشده عامل مهم آکنه، اگزما، کورک، آلرژی
است. این خون ممکن است عامل ایجاد آرتریتها و کانسر هم باشد. سایرعلایم
کمبود خون کبدی، شامل آنمی، خشکی کلی بدن، اسپاسم در محل عضله و تاندون
tendon/muscle/spasm رنگ پریدگی ریشهی ناخن شده و ایجاد Spot در میدان
بینایی کند.
گرمای کبد (Liver-Heat) به علت سوخت و ساز مصرف زیادی از
چربیها، گوشت، پنیر و تخممرغ و... است. گرمای کبدی سبب گرمای کلی بدن می
شود که علائم آن نفرت از گرما، زبان قرمز با پوشش زرد رنگ روی آن یبوست،
تمایل زیاد برای خوردن مایعات سرد، چشمان متورم، عصبانیت، سردرد تیپ میگرن و
بالارفتن فشارخون میباشد.
برای تقلیل رکود انرژی یا حرارت کبد کلیهها
باید مایعات یین فراوان تولید کنند. (کلیه مادر کبد است) تا بتوانند با
اثرات حرارتی کبد مقابله کند زیرا که این مایعات خنک کننده و آنتیکونژستان
است. اگر به این ترتیب گرفتاری کبد مرتفع نشود به تضعیف فونکسیون کلیهها
منجر خواهد شد.
افزایش انرژی کبد نه تنها روی خون اثر میگذارد بلکه روی اعمال
طحال، پانکراس و معده نیز اثر گذار است. این اثرگذاری با توجه به سیستم
(Five-element) (که زمین به واسطه چوب نفوذ پذیر میشود) سبب ایجاد
اولسرها، تورمهای شکمی، دیابت، سوء هضم، ایجاد گاز شده، کولیت، آنتریت هم
میتواند به دلیل همین افزایش جریان کبدی ایجاد شود.
و سرانجام بسیاری
از گرفتاریهای قلب به رکود کبدی مربوط میشود به دلیل اثرات مهاری کبد روی
قلب لذا تعجبآور نخواهد بود اگر ادعا کنیم ناراحتیهای قلبی ممکن است
ریشه در گرفتاریهای کبد داشته باشد.