عطاری - طب سنتی - زالو درمانی - گیاهان دارویی - گیاه درمانی

به رسمی ترین سایت طب سنتی ایران خوش آمدید

عطاری - طب سنتی - زالو درمانی - گیاهان دارویی - گیاه درمانی

به رسمی ترین سایت طب سنتی ایران خوش آمدید

متافیزیک و مراقبه فکری

متافیزیک و مراقبه فکری


تفکر در لغت به معنی اندیشیدن آمده است. در متافیزیک مراقبة فکری(ذهنی) عبارت از دنبال کردن یک فکر است، اینگونه تفکر که شیوة عارفان است منتهی به انقلاب درونی می‌شود.

در احوال بسیاری از بزرگان، دانشمندان و عرفا آمده است که ساعتهای طولانی را به تفکر و اندیشیدن می‌پرداخته‌اند؛ گاهی آنقدر در فکر و اندیشة خود غرق می‌شدند که محیط پیرامون خود را کاملاً از یاد می‌بردند.

اندیشه، صیقل دهندة عقل و خرد و روشن کنندة دل است، اندیشیدن باعث فهم مطالب می‌باشد، تفاوت بسیار بین خواندن، حفظ کردن و فهمیدن می‌باشد، چون درک حقیقت با فهمیدن صورت می‌گیرد.

 مولای عارفان حضرت علی(علیه‌السلام) می‌فرمایند:«زیاد اندیشیدن و فهمیدن، سودمندتر از زیاد تکرار کردن و خواندن است.» با اندیشه، انسان می‌تواند از جهل بکاهد و بر دانایی خود بیفزاید. حکمت که مجموع فهم و خرد است، میوة اندیشه می‌باشد. در بسیاری از منابع دینی برای تفکر ارزشی بالاتر از عبادت در نظر گرفته شده است(که به نظرمی‌رسد منظور از عبادت، عبادت ظاهری و بدنی باشد چون تفکر خود نوعی عبادت درونی و باطنی است، الله اعلم)

 از اینروست که پیامبر گرامی اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) ـ آن مجرای نزول حکمت الهی ـ فرمودند:«ساعتی اندیشه کردن بهتر از یک سال عبادت است.» تفکر را محاسن و فواید بسیاری است، مبین آن اینکه حضرت امام صادق(علیه‌السلام) ـ بنیانگذار اولین دانشگاه علوم الهی ـ می‌فرمایند:«فکر، آیینة حسنات، کفارة گناهان، نور قلب و مایة حسن خلق است و اصلاح آخرت و آگاهی از فرجام کارها و فزونی علم در پی دارد. فکر خصلتی(عبادتی) است که هرگز خداوند به مانند آن عبادت نشده است.»

 برای اندیشیدن، موضوعات مختلف مهمی از طرف پیشوایان و بزرگان توصیه شده است. خداوند، قرآن، خود، جهان هستی، مخلوقات، هدف خلقت و تاریخ گذشتگان از جمله مفیدترین موضوعات برای تفکر می‌باشد.

تفکر دربارة خداوند، قدرت او، کار خداوند، صنع او، عظمت خداوند، نعمات او، فضل خداوند و رحمات او بسیار توصیه شده است. تدبر در این موضوعات می‌تواند بینش انسان را در موضوع مهم خداشناسی گسترش دهد. برای مثال موضوعات زیر برای تفکر پیشنهاد می‌گردد: ـ خداوند، یگانه قدرت حاکم بر جهان هستی است و هیچ مؤثری غیر از او نیست. ـ خداوند، نعمات خود را از هیچ یک از مخلوقات دریغ نمی‌کند. ـ خداوند، فضل و رحمت خود را مشمول تمام افراد حتی بندگان عاصی نموده است.

به عنوان مثال دیگر، در بخش نعمت‌ها فقط کافی است، انسان بر اهمیت آب ـ این مادة ساده، ابتدائی ولی حیاتی ـ تعمق نموده و بر وضع آن در صورت تغییر در کمیت و یا کیفیت اندیشه نماید. اگر آب وجود نداشته باشد، یا اگر مزة آب تلخ، شور، ترش یا حتی شیرین شود، یا اگر تمام آب‌ها در سطح زمین جمع شود و فرو نرود، یا اگر تمام آب‌ها در عمق زمین فرو رود و جمع نشود، یا اگر آب دارای رنگ خاصی باشد، یا اگر آب دارای بوی خاصی باشد و… چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا در این صورت دیگر آب مفهوم و کاربرد آب را خواهد داشت؟ آیا موجودات قادر به ادامة حیات خواهند بود؟ براستی چرا«و من الماء کلَّ شیء حی»؟ آیا اگر آب تغییر یابد باز هم حیات برای تمام اشیاء خواهد بود؟ آیا آب به تنهائی بیانگر وجود خالقی عظیم نمی‌باشد؟(هو الذی انزل من السماء ماء) کتاب آسمانی و الهی قرآن، اعجاز قرآن، عظمت قرآن، وجه ملکوتی قرآن، ظاهر و باطن آیات قرآن، فواید عمل نمودن به احکام قرآن، حقیقت قرآن که نوری از انوار خداوند تعالی است، علوم قرآنی و وجه قرآن در آخرت، از موضوعات مهم و مفید برای مراقبة فکری می‌باشد.

عارف کامل آقا میرزا جواد آقا ملکی تبریزی،‌که خدایش رحمت کندـ معتقد است، قرآن در آخرت صورتی مانند صورت پیمبران، فرشتگان و بندگان صالح دارد، همچنین قرآن در آخرت سخن گفته و شفاعت می‌نماید.

براستی موضوعی با این اهمیت قابل تفکر و اندیشیدن نمی‌باشد؟ وای بر ما اگر برای تفکر بر این امر مهم سهل‌انگاری نمائیم!

در کتاب گرانقدر“تفسیر ادبی و عرفانی قرآن کریم” آمده است:«تدبر بر دو قسم است: یکی اندیشه کردن آدمی در نفس خود و حال خود که آن را تدبر پند و موعظه گویند، دوم اندیشه کردن در قرآن که آن را تدبر حقیقت و مکاشفه گویند، اول صفت عامة مسلمانان است و دوم صفت عارفان است، که ایشان را دیدة مکاشفه دهند تا حجاب میان دل ایشان و حق برداشته شود و همة آرزوها نقد شود و آب مشاهدت در جوی ملاطفت روان گردد، دل از ذکر پر و زبان خاموش!

 سر از نظر پر و خود را فراموش، وقار فرشتگان را دیده، ثبـات ربانیـان یافته، به سکینه صدیقـان رسیده که مـرد تـا به آنجـا نرسد، او را در دریای جلال قرآن شدن و استنباط گوهرهای مکنون آن را کردن نشاید و باید دانست که این درجه و مقام، علم اسرار حق است و این مردان صاحب اسرار! اگر از ایشانی، دوست را وفاداری، و اگر نه تو را با رفتن با دوستان چه کار؟» از جمله موضوعات دیگر تفکر“خود”یا “من”می‌باشد، اینکه“من”چیست و کدام است؟ آیا“من”همان احساس و عاطفه است؟!

آیا“من”همان عقل و ذهن است؟! آیا“من”صفات ظاهری است؟! آیا“من”صفات باطنی است؟! آیا من جسم یا روان یا روح است؟! آیا“من”... براستی روان و روح چیست، جایگاه آنها کجاست، خصوصیات آنها کدام است؟! ویژگی‌های انسان قبل از تولد چه بوده، بعد از مرگ چه خواهد بود؟ تدبر در جهان هستی بی‌کران و طبقات مختلف آن، جایگاه، ویژگی‌ها و فلسفة وجودی هر یک از این طبقات، بطور قطع ما را بسوی شناخت آن خداوند عظیم هدایت می‌نماید. عالم ذر و عالم برزخ از موارد دیگر برای اندیشیدن است. این عوالم در کجا قرار دارند؟ انسانها در این عوالم چگونه‌اند؟ آیا فقط انسان در این عوالم است یا موجودات دیگر نیز وجود دارند؟ مخلوقات خداوند از دو وجه قابل تفکر است، اول موجودات فیزیک از جمله انسان، حیوانات، گیاهان، جمادات و… دوم موجودات متافیزیک از جمله روح، فرشتگان، جن و… یا شاید موجودات دیگر فیزیک یا متافیزیک که ما از وجود آنها بی‌اطلاع هستیم و آنها را نمی‌شناسیم.

 خصوصیات ظاهری و باطنی و ویژگی‌های صورت و سیرت هر یک از این مخلوقات قابل تفکر و تعمق است و اندیشمند واقعی را به سوی خالق کبیر رهنمون می‌شود.

هدف خالق یگانه از خلقت انواع مخلوقات از جمله انسان موضوع مهمی برای اندیشیدن است. آیا انسان برای عبـادت مولا، شنـاخت پروردگـار وآزمـایش شدن آفریده شده است؟ اگر اینگونه است حقیقت عبادت، شناخت و آزمایش چیست؟ سایر مخلوقات برای چه خلق شده‌اند؟ فلسفة تولد و مرگ بسیاری از موجودات چیست؟

 تاریخ گذشتگان، سرنوشت آنها، عقوبات اهل معاصی و هلاک شدگان و عاقبت اهل علم و ایمان و نجات یافتگان نیز از موضوعات بسیار مفید و درس آموز برای مراقبه می‌باشد. آیا تفکر بر چهره‌های تاریخی، عقاید، اعمال و عاقبت آنها در دنیا و آخرت ارزشمند نمی‌باشد؟!

آیا تفکر بر اقوام پیشین، سرنوشت و سرانجام آنها بی‌فایده است؟! آیا نباید بر چهره‌های درخشان تاریخ چون حضرت آدم(علیه‌السلام)، حضرت نوح(علیه‌السلام)، حضرت ابراهیم(علیه‌السلام)، حضرت موسی(علیه‌السلام)، حضرت عیسی(علیه‌السیلام)، حضرت محمد(صلی‌اللـه‌علیه‌وآله‌وسلم)، حضرت علی(علیه‌السلام)، حضرت زهرا(سلام‌اللـه‌علیها)، امام حسن(علیه‌السلام)، امام حسین(علیه‌السلام) و سایر ائمه، اندیشه‌ها، گفتار و اعمال آنها تفکر نمود و درس آموخت؟! آیا لازم نیست بر چهره‌های ظلمانی تاریخ چون قابیل، نمرود، فرعون، ابوجهل، ابن‌ملجم، معاویه، یزید و سایر هم‌کیشان اینان و عاقبت آنها تفکر نمود و عبرت آموخت؟!

تمام این تفکرها و اندیشیدن‌ها زمانی مفید و ثمر بخش است که نتایج مثبت آنها بر دل مستولی شده، دل بر حواس اعمال نفوذ نماید و حواس نیز اندامها و اَعمال را کنترل کند. مقدمه تمام اینها نیز شناخت و بهره گرفتن از خرد می‌باشد.

کلام را به آخر می‌رسانیم با سخن زیبای حضرت امیر المؤمنین علی(علیه‌السلام) که فرموده‌اند:«روح، حیات بدن و خردمندی، حیات روح است.»

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد